معنی فارسی crusie

B1

زیاد گشت زدن یا سفر کردن در یک مکان، به خصوص در یک کشتی.

To travel in a leisurely manner, often used in the context of traveling by boat or ship.

noun
معنی(noun):

An oil-burning lamp.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که در طول روز در شهر گشت و گذار کنند.

مثال:

They decided to crusie around the city for the day.

معنی(example):

یک راه عالی برای استراحت، رفتن به تعطیلات کشتیرانی است.

مثال:

A great way to rest is to go on a crusie vacation.

معنی فارسی کلمه crusie

: معنی crusie به فارسی

زیاد گشت زدن یا سفر کردن در یک مکان، به خصوص در یک کشتی.