معنی فارسی crutcher

B1

عصا، ابزاری حمایتی برای افراد با محدودیت‌های حرکتی.

A tool or device used to assist those who have difficulty walking.

example
معنی(example):

عصا ابزاری حیاتی برای کسانی است که مشکلات حرکتی دارند.

مثال:

The crutcher is a vital tool for those with mobility issues.

معنی(example):

او یک عصای جدید خرید تا به او در راه رفتن بهتر کمک کند.

مثال:

He bought a new crutcher to help him walk better.

معنی فارسی کلمه crutcher

: معنی crutcher به فارسی

عصا، ابزاری حمایتی برای افراد با محدودیت‌های حرکتی.