معنی فارسی cry-baby
B1فردی که به راحتی احساساتی می‌شود و به سرعت گریه می‌کند.
A person who cries or complains easily, typically in response to minor issues.
- noun
noun
معنی(noun):
A baby who cries excessively.
معنی(noun):
Someone whose feelings are very easily hurt, often by trivial matters.
معنی(noun):
Someone who takes offense or excessively complains when things aren't going well.
example
معنی(example):
او هر بار که بازی را می‌بازد، مثل یک بچه گریان رفتار می‌کند.
مثال:
He acts like a cry-baby whenever he loses a game.
معنی(example):
اینقدر بچه گریان نباش؛ فقط کمی باران است.
مثال:
Don’t be such a cry-baby; it’s just a little rain.
معنی فارسی کلمه cry-baby
:
فردی که به راحتی احساساتی می‌شود و به سرعت گریه می‌کند.
