معنی فارسی cryospheric

B2

ناحیه‌ای از زمین که شامل یخ و برف می‌باشد، مخصوصاً در ارتباط با اثرات آن بر آب و هوا.

Related to the region of the Earth's surface where water is in solid form, especially ice and snow.

example
معنی(example):

تغییرات یخچالی بر سطح دریا تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The cryospheric changes are affecting sea levels.

معنی(example):

دانشمندان برای درک تغییرات اقلیمی به مطالعه محیط یخچالی می‌پردازند.

مثال:

Scientists study the cryospheric environment to understand climate change.

معنی فارسی کلمه cryospheric

: معنی cryospheric به فارسی

ناحیه‌ای از زمین که شامل یخ و برف می‌باشد، مخصوصاً در ارتباط با اثرات آن بر آب و هوا.