معنی فارسی cryostase

B1

فرآیند یا مکانیزمی که برای حفظ دماهای بسیار پایین به کار می‌رود تا مواد فاسد نشوند.

A process or mechanism used to maintain very low temperatures to prevent materials from deteriorating.

example
معنی(example):

کریوستاز به حفظ نمونه‌های بیولوژیکی کمک می‌کند.

مثال:

Cryostase helps preserve biological samples.

معنی(example):

در آزمایشگاه‌ها، کریوستاز برای ذخیره‌سازی طولانی‌مدت ضروری است.

مثال:

In laboratories, cryostase is essential for long-term storage.

معنی فارسی کلمه cryostase

: معنی cryostase به فارسی

فرآیند یا مکانیزمی که برای حفظ دماهای بسیار پایین به کار می‌رود تا مواد فاسد نشوند.