معنی فارسی ctenodactyl
B1کتنوداکتیل، موجودی با ساختار پای خاص که در بومشناسی خاص خود مهم است.
An organism notable for its unique foot structure, significant in its ecology.
- NOUN
example
معنی(example):
کتنوداکتیل به خاطر ساختار پای منحصر به فردش قابل توجه است.
مثال:
The ctenodactyl is notable for its distinctive foot structure.
معنی(example):
مشاهده کتنوداکتیل میتواند اطلاعات زیادی در مورد بومشناسی آن فاش کند.
مثال:
Observing the ctenodactyl can reveal much about its ecology.
معنی فارسی کلمه ctenodactyl
:
کتنوداکتیل، موجودی با ساختار پای خاص که در بومشناسی خاص خود مهم است.