معنی فارسی cubatory

B2

کوباتوری، ویژگی یا صفتی که به طراحی‌ها یا فضاهای مکعبی اشاره دارد.

Relating to or characteristic of a cubic shape or design.

example
معنی(example):

طراحی کوباتوری ساختمان نور و فضا را بهینه می‌کند.

مثال:

The cubatory design of the building optimizes light and space.

معنی(example):

یک رویکرد کوباتوری برای بهبود زیبایی شناسی گالری در نظر گرفته شد.

مثال:

A cubatory approach was taken to enhance the aesthetic of the gallery.

معنی فارسی کلمه cubatory

: معنی cubatory به فارسی

کوباتوری، ویژگی یا صفتی که به طراحی‌ها یا فضاهای مکعبی اشاره دارد.