معنی فارسی cubbish
B1کوبیش، به معنای دارای ویژگیهای بچگانه یا کودکانه.
Childish or infantile in nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی کوبیش مبلمان آن را برای کودکان مناسب میسازد.
مثال:
The cubbish design of the furniture makes it suitable for children.
معنی(example):
نگرش کوبیش او گاهی دوستانش را ناراحت میکند.
مثال:
His cubbish attitude sometimes annoys his friends.
معنی فارسی کلمه cubbish
:
کوبیش، به معنای دارای ویژگیهای بچگانه یا کودکانه.