معنی فارسی cubby
A2 /kʌbi/جایگاهی کوچک برای نگهداری وسایل و اشیاء، معمولاً در اتاقهای کودکانه یا محیطهای مدرسه.
A small storage compartment or space for personal belongings.
- noun
noun
معنی(noun):
A small, confined space.
معنی(noun):
In a school classroom, a cell of a shelf for students to place belongings in.
example
معنی(example):
او ناهارش را در یک کابی در مدرسه گذاشت.
مثال:
He put his lunch in a cubby at school.
معنی(example):
کودکان هر کدام یک کابی برای وسایل شخصی خود دارند.
مثال:
The children each have a cubby for their personal items.
معنی فارسی کلمه cubby
:
جایگاهی کوچک برای نگهداری وسایل و اشیاء، معمولاً در اتاقهای کودکانه یا محیطهای مدرسه.