معنی فارسی cubocuneiform
B1شکلی هندسی که ویژگیهای مکعبی و ویژگیهای مخروطی را در یک عنصر جالب ترکیب میکند.
A geometric form that combines cubic attributes with those of cuneiform shapes.
- OTHER
example
معنی(example):
اشکال کوبوسکونفرم ویژگیهای مکعبی و مخروطی را ترکیب میکنند.
مثال:
Cubocuneiform shapes blend the features of cuboids and cuneiforms.
معنی(example):
در هنر، عناصر کوبوسکونفرم به مجسمهها عمق و جذابیت میدهند.
مثال:
In art, cubocuneiform elements add depth and interest to sculptures.
معنی فارسی کلمه cubocuneiform
:
شکلی هندسی که ویژگیهای مکعبی و ویژگیهای مخروطی را در یک عنصر جالب ترکیب میکند.