معنی فارسی cucurbitaceous
B2مربوط به تیره کدوئیان، که شامل گیاهان مختلف این خانواده میشود.
Relating to or characteristic of the gourd family (Cucurbitaceae).
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبزیجات کدوئی معمولاً در باغهای خانگی کشت میشوند.
مثال:
The cucurbitaceous vegetables are often grown in home gardens.
معنی(example):
گونههای کدوئی در بسیاری از غذاها در سراسر جهان وجود دارند.
مثال:
Cucurbitaceous species can be found in many cuisines around the world.
معنی فارسی کلمه cucurbitaceous
:
مربوط به تیره کدوئیان، که شامل گیاهان مختلف این خانواده میشود.