معنی فارسی cuddly

A2 /ˈkʌdli/

به معنی نرم، دلپذیر و دوست‌داشتنی؛ چیزی که تمایل به بغل کردن داشته باشد.

Soft and pleasant to touch, making one want to cuddle.

adjective
معنی(adjective):

Suitable for cuddling; designed to be cuddled.

معنی(adjective):

Fond of, or prone to cuddling

example
معنی(example):

آن حیوان عروسکی خیلی بغل‌کردنی به نظر می‌رسد.

مثال:

That stuffed animal looks so cuddly.

معنی(example):

او یک سوئیشرت بغل‌کردنی پوشیده بود که او را گرم می‌کرد.

مثال:

She wore a cuddly sweater that made her feel warm.

معنی فارسی کلمه cuddly

: معنی cuddly به فارسی

به معنی نرم، دلپذیر و دوست‌داشتنی؛ چیزی که تمایل به بغل کردن داشته باشد.