معنی فارسی culpose
B1کالپوز، نقطه عطف یا تغییری اساسی در اوضاع که معمولاً به یک یا چند نتیجه مهم منجر میشود.
A pivotal moment or change often leading to significant consequences.
- OTHER
example
معنی(example):
کالپوز نقطه عطفی در داستان بود.
مثال:
The culpose was a major turning point in the story.
معنی(example):
بسیاری از مردم کالپوز را تغییر ضروری دیدند.
مثال:
Many people saw the culpose as a necessary change.
معنی فارسی کلمه culpose
:
کالپوز، نقطه عطف یا تغییری اساسی در اوضاع که معمولاً به یک یا چند نتیجه مهم منجر میشود.