معنی فارسی cultish

B2

فرقه‌ای، به ویژگی‌ها یا رفتارهایی اشاره می‌کند که به طور غیررسمی به یک فرقه یا گروه وابسته به اعتقادات خاص نسبت داده می‌شود.

Having characteristics typical of a cult, especially in suggesting unorthodoxy or extreme adherence.

adjective
معنی(adjective):

Resembling a cult

مثال:

a cultish movement

معنی(adjective):

Having an intense admiration or fandom

example
معنی(example):

رفتارهای او توسط برخی ناظران فرقه‌ای تلقی می‌شد.

مثال:

His behaviors were seen as cultish by some observers.

معنی(example):

این گروه جوّی فرقه‌ای داشت که تازه واردان را ناراحت می‌کرد.

مثال:

The group had a cultish atmosphere that made newcomers uncomfortable.

معنی فارسی کلمه cultish

: معنی cultish به فارسی

فرقه‌ای، به ویژگی‌ها یا رفتارهایی اشاره می‌کند که به طور غیررسمی به یک فرقه یا گروه وابسته به اعتقادات خاص نسبت داده می‌شود.