معنی فارسی cummed
B1به معنای انجام دادن عمل خاصی است که در بعضی contexts غیررسمی استفاده می‌شود.
Past tense of 'cum', used informally to indicate the act within certain contexts.
- verb
verb
معنی(verb):
To have an orgasm, to feel the sensation of an orgasm.
معنی(verb):
To ejaculate.
example
معنی(example):
او به این تصور که این کار اشکالی ندارد، این کار را انجام داده بود.
مثال:
He had cummed under the impression that it was okay.
معنی(example):
پس از رویداد، واضح بود که او به یک سوء تفاهم دچار شده بود.
مثال:
After the event, it was clear that he had cummed to a misunderstanding.
معنی فارسی کلمه cummed
:
به معنای انجام دادن عمل خاصی است که در بعضی contexts غیررسمی استفاده می‌شود.
