معنی فارسی cuneal
B2cuneal به استخوانهای مربوط به قوس پا در آناتومی اشاره دارد.
Relating to the cuneiform bones in the foot.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استخوانهای cuneal برای ساختار پا ضروری هستند.
مثال:
The cuneal bones are essential for the structure of the foot.
معنی(example):
مطالعات پزشکی بر روی صدمات cuneal مرتبط با ورزش تمرکز دارند.
مثال:
Medical studies focus on cuneal injuries related to sports.
معنی فارسی کلمه cuneal
:
cuneal به استخوانهای مربوط به قوس پا در آناتومی اشاره دارد.