معنی فارسی cunette
B1cunette، کانالی کوچک برای هدایت آب باران یا آبهای سطحی.
A small channel or ditch used for draining water.
- NOUN
example
معنی(example):
کانال کوچکی به نام cunette به هدایت آب از مزارع کمک کرد.
مثال:
The cunette helped to direct water away from the fields.
معنی(example):
او قبل از شروع باران cunette را تمیز کرد.
مثال:
She cleaned out the cunette before the rain started.
معنی فارسی کلمه cunette
:
cunette، کانالی کوچک برای هدایت آب باران یا آبهای سطحی.