معنی فارسی cupmaking
B1فرآیند ساخت فنجان، شامل مراحل مختلف طراحی، شکلدهی و پایان کار.
The process of making cups, involving various stages of design, shaping, and finishing.
- NOUN
example
معنی(example):
ساخت فنجان نیاز به صبر و دقت دارد.
مثال:
Cupmaking requires patience and precision.
معنی(example):
او یک دوره ساخت فنجان را گذراند تا مهارتهایش را بهبود بخشد.
مثال:
She took a course in cupmaking to improve her skills.
معنی فارسی کلمه cupmaking
:
فرآیند ساخت فنجان، شامل مراحل مختلف طراحی، شکلدهی و پایان کار.