معنی فارسی curatorship

B2

کیوریتوری، عمل یا مسئولیت کیوریتور در انتخاب، مدیریت، و نمایش آثار هنری.

The role or position of a curator, involving the selection, management, and exhibition of artworks.

example
معنی(example):

کیوریتوری او هنرمندان جدید زیادی را به گالری آورده است.

مثال:

Her curatorship has brought many new artists to the gallery.

معنی(example):

کیوریتوری به درک عمیق تاریخ هنر نیاز دارد.

مثال:

Curatorship requires a deep understanding of art history.

معنی فارسی کلمه curatorship

: معنی curatorship به فارسی

کیوریتوری، عمل یا مسئولیت کیوریتور در انتخاب، مدیریت، و نمایش آثار هنری.