معنی فارسی curded
B1curded به حالتی اطلاق میشود که در آن شیر به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی منعقد میشود.
Having turned into curds; the process where milk thickens and separates into curds and whey.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شير بعد از اينكه مدتی بیرون ماند، كِرِد شده بود.
مثال:
The milk had curded after being left out too long.
معنی(example):
پنیر کرهای میتواند در دستورهای مختلف استفاده شود.
مثال:
Curded cheese can be used in various recipes.
معنی فارسی کلمه curded
:
curded به حالتی اطلاق میشود که در آن شیر به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی منعقد میشود.