معنی فارسی curdoo

B1

اصطلاحی که در برخی فرهنگ‌ها برای اشاره به کشی و یا مواد غذایی مشابه استفاده می‌شود.

A regional term referring to curd or a similar dairy product.

example
معنی(example):

کلمه کُردو در برخی مناطق برای توصیف کشی استفاده می‌شود.

مثال:

Curdoo is a term used in some regions to describe curd.

معنی(example):

ما کردو را به عنوان میان‌وعده با نان لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed curdoo with bread as a snack.

معنی فارسی کلمه curdoo

: معنی curdoo به فارسی

اصطلاحی که در برخی فرهنگ‌ها برای اشاره به کشی و یا مواد غذایی مشابه استفاده می‌شود.