معنی فارسی curl one's lip
B2جمع کردن لب به معنای ابراز نارضایتی یا تنفر، معمولاً به صورت غیر ارادی نشانه احساس بد یا دلزدگی.
To raise the upper lip in displeasure or disdain.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در دیدن آن صحنه لبش را جمع کرد.
مثال:
He curled his lip in disgust at the sight.
معنی(example):
او نمیتوانست از جمع کردن لبش خودداری کند وقتی شکلات تلخ را چشید.
مثال:
She couldn't help but curl her lip when she tasted the bitter chocolate.
معنی فارسی کلمه curl one's lip
:جمع کردن لب به معنای ابراز نارضایتی یا تنفر، معمولاً به صورت غیر ارادی نشانه احساس بد یا دلزدگی.