معنی فارسی curledly

B1

به صورت تاب‌دار یا پیچ‌خورده.

Curledly refers to something that is spiraled or wound into a curl.

example
معنی(example):

موهای او به صورت خرده بر روی شانه‌هایش افتاد.

مثال:

Her hair fell curledly over her shoulders.

معنی(example):

کناره‌های کاغذ بعد از نزدیک بودن به آتش به صورت خرده شد.

مثال:

The edges of the paper curledly after being near the fire.

معنی فارسی کلمه curledly

: معنی curledly به فارسی

به صورت تاب‌دار یا پیچ‌خورده.