معنی فارسی curlicue

B2

حلزونی به گونه‌ای که در طراحی‌ها یا نقاشی‌ها از آن استفاده می‌شود و نشان‌دهنده حرکات نرم و دایره‌ای است.

A decorative swirl or curl, often found in art and design.

noun
معنی(noun):

A fancy twisting or curling shape usually made from a series of concentric circles.

verb
معنی(verb):

To make or adorn (something) with curlicues, or as if with curlicues.

example
معنی(example):

او دیواری را با حلزونی‌های زیبا نقاشی کرد.

مثال:

She painted a wall with beautiful curlicues.

معنی(example):

این طرح دارای حلزونی‌های پیچیده بود که به آن زیبایی می‌داد.

مثال:

The design featured intricate curlicues that added elegance.

معنی فارسی کلمه curlicue

: معنی curlicue به فارسی

حلزونی به گونه‌ای که در طراحی‌ها یا نقاشی‌ها از آن استفاده می‌شود و نشان‌دهنده حرکات نرم و دایره‌ای است.