معنی فارسی curlicued
B2پیچیده و هنرمندانه، معمولاً برای توصیف نوشته یا طراحیهای خاص که شامل انحناهای زیبا و پیچیده است.
Having or resembling curves or spirals, often used in design and typography.
- verb
verb
معنی(verb):
To make or adorn (something) with curlicues, or as if with curlicues.
example
معنی(example):
این طراحی شامل خطوط پیچخورده است که به آن زیبایی میبخشند.
مثال:
The design features curlicued lines that add elegance.
معنی(example):
او نامش را با فونت پیچخورده نوشت.
مثال:
She wrote her name in a curlicued font.
معنی فارسی کلمه curlicued
:
پیچیده و هنرمندانه، معمولاً برای توصیف نوشته یا طراحیهای خاص که شامل انحناهای زیبا و پیچیده است.