معنی فارسی curlycue

B1

حلقه‌ای از مو یا شکل که به صورت مارپیچ و در هم تنیده است، اغلب در طراحی‌ها یا حالت‌های مو دیده می‌شود.

A decorative or spiraled twist, often found in hair or design.

example
معنی(example):

هنرمند یک حلقه فر در طراحی افزود.

مثال:

The artist added a curlycue to the design.

معنی(example):

او موهایش را با یک حلقه فر بست.

مثال:

She tied her hair with a curlycue.

معنی فارسی کلمه curlycue

: معنی curlycue به فارسی

حلقه‌ای از مو یا شکل که به صورت مارپیچ و در هم تنیده است، اغلب در طراحی‌ها یا حالت‌های مو دیده می‌شود.