معنی فارسی curship

B1

حضور، مقام یا وضعیت کسی که در سمت یا مقام بالایی قرار دارد.

The state of being in an official position of authority or leadership, often in a specific context.

example
معنی(example):

حضور او او را بسیار قابل دسترس کرده بود.

مثال:

His curship made him very approachable.

معنی(example):

حضور او در این جامعه بسیار قابل توجه است.

مثال:

The curship in this community is quite prominent.

معنی فارسی کلمه curship

: معنی curship به فارسی

حضور، مقام یا وضعیت کسی که در سمت یا مقام بالایی قرار دارد.