معنی فارسی curtsying
B1حرکت کورتسی کردن، به نشانی احترام و ادب انجام میشود که با خم شدن به جلو مشخص میشود.
The act of performing a curtsey.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To make a curtsey.
مثال:
The hotel's staff variously curtsied, nodded, and bowed to the owner as she passed.
noun
معنی(noun):
The act of dropping a curtsy.
example
معنی(example):
او به طور باوقار در مقابل تماشاگران کورتسی میکند.
مثال:
She is curtsying elegantly in front of the audience.
معنی(example):
آنها به مهمانان خود کورتسی میکنند تا قدردانی خود را نشان دهند.
مثال:
They are curtsying to their guests to show appreciation.
معنی فارسی کلمه curtsying
:
حرکت کورتسی کردن، به نشانی احترام و ادب انجام میشود که با خم شدن به جلو مشخص میشود.