معنی فارسی curve-ball
B2curve-ball به معنای یک تغییر ناگهانی در شرایط یا برنامه است که میتواند باعث پیچیدگی شود.
Referring to a sudden challenge or unexpected event in a process or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
این پروژه با یک curve-ball روبرو شد که موجب وقفه در پیشرفت شد.
مثال:
The project encountered a curve-ball that delayed progress.
معنی(example):
یافتن دادههای گمشده یک curve-ball بود که ما انتظار نداشتیم.
مثال:
Finding the missing data was a curve-ball we didn't expect.
معنی فارسی کلمه curve-ball
:
curve-ball به معنای یک تغییر ناگهانی در شرایط یا برنامه است که میتواند باعث پیچیدگی شود.