معنی فارسی cushier
B1به معنای نرم‌تر و راحت‌تر؛ معمولاً به توصیف چیزهایی گفته می‌شود که دارای نرمی بیشتر باشند.
More soft and comfortable than something else.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Easy, making few demands, comfortable.
مثال:
This is a really cushy job. Mostly I just sit around drinking tea.
معنی(adjective):
Comfortable; often in a way that will suit a person's body.
example
معنی(example):
این تشک نرم‌تر از قدیمی من است.
مثال:
This mattress is cushier than my old one.
معنی(example):
او صندلی‌های نرم‌تر را در حین پرواز ترجیح می‌دهد.
مثال:
He prefers cushier seats when flying.
معنی فارسی کلمه cushier
:
به معنای نرم‌تر و راحت‌تر؛ معمولاً به توصیف چیزهایی گفته می‌شود که دارای نرمی بیشتر باشند.
