معنی فارسی cusimanse

B1

نوعی جانور که در حفر کردن لانه تخصص دارد و به خانواده‌ ای از جوندگان مربوط می‌شود.

A type of animal known for its burrowing habits, belonging to a family of rodents.

noun
معنی(noun):

A small mongoose, of genus Crossarchus, native to West Africa.

example
معنی(example):

کوزیمانسه به خاطر شیوه منحصر به فردش در حفر لانه شناخته شده است.

مثال:

The cusimanse is known for its unique way of burrowing.

معنی(example):

ما یک کوزیمانسه را در حال حفر در باغ دیدیم.

مثال:

We saw a cusimanse digging in the garden.

معنی فارسی کلمه cusimanse

: معنی cusimanse به فارسی

نوعی جانور که در حفر کردن لانه تخصص دارد و به خانواده‌ ای از جوندگان مربوط می‌شود.