معنی فارسی cuspis
B1نوک دندان، به خصوص در زمینهٔ دندانهای آسیاب.
A pointed part of a tooth, especially in molars.
- NOUN
example
معنی(example):
هر نوک دندان آسیا در جویدن غذا نقش دارد.
مثال:
Each cuspis on the molar plays a role in chewing food.
معنی(example):
ساختار یک نوک دندان برای آسیاب کردن موثر ضروری است.
مثال:
The structure of a cuspis is essential for effective grinding.
معنی فارسی کلمه cuspis
:
نوک دندان، به خصوص در زمینهٔ دندانهای آسیاب.