معنی فارسی cusso
B1کاسو به معنای نوعی شبهنظامی در گذشته است که به خاطر شجاعت و خدماتش در جامعه شناخته میشده.
A historical term for a type of militia or local military force.
- NOUN
example
معنی(example):
در زمانهای قدیم، یک کاسو نوعی شبهنظامی بود.
مثال:
In olden times, a cusso was a type of militia.
معنی(example):
کاسو در جامعه به خاطر شجاعتش مورد توجه بود.
مثال:
The cusso was respected in the community for their bravery.
معنی فارسی کلمه cusso
:
کاسو به معنای نوعی شبهنظامی در گذشته است که به خاطر شجاعت و خدماتش در جامعه شناخته میشده.