معنی فارسی cust

B1

کلمه‌ای محترمانه استفاده شده برای اشاره به یک فرد خدمتکار یا کارمند.

A term used to refer to a custodian or caretaker in a respectful manner.

example
معنی(example):

خدمتکار بسیار مودب و مفید بود.

مثال:

The cust was very polite and helpful.

معنی(example):

در این فروشگاه، خدمتکار همیشه آماده است به شما کمک کند.

مثال:

In this store, the cust is always ready to assist you.

معنی فارسی کلمه cust

: معنی cust به فارسی

کلمه‌ای محترمانه استفاده شده برای اشاره به یک فرد خدمتکار یا کارمند.