معنی فارسی cut time
B1کاهش زمان به روشی که مدت زمان لازم برای انجام یک کار کمتر شود، معمولاً با انتخاب گزینههای سریعتر.
To reduce the amount of time needed to complete a task or achieve a goal.
- noun
noun
معنی(noun):
A meter of two minims per measure.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت با گرفتن یک مسیر کوتاه، زمان را کاهش دهد.
مثال:
He decided to cut time by taking a shortcut.
معنی(example):
ما باید زمان را کاهش دهیم اگر میخواهیم به مهلت برسیم.
مثال:
We need to cut time if we want to meet the deadline.
معنی فارسی کلمه cut time
:
کاهش زمان به روشی که مدت زمان لازم برای انجام یک کار کمتر شود، معمولاً با انتخاب گزینههای سریعتر.