معنی فارسی cut-down-to-size
B1کاهش اندازه یا مقیاس چیزی به مقدار مناسب، بهویژه در زمینههای فیزیکی یا انتظارات.
To reduce something to a suitable or appropriate size.
- IDIOM
example
معنی(example):
نجار مجبور بود چوب را برای میز به اندازه مورد نظر ببرد.
مثال:
The carpenter had to cut down the wood to size for the table.
معنی(example):
او احساس کرد که باید انتظارات خود را تعدیل کنند.
مثال:
She felt they needed to cut down their expectations to size.
معنی فارسی کلمه cut-down-to-size
:
کاهش اندازه یا مقیاس چیزی به مقدار مناسب، بهویژه در زمینههای فیزیکی یا انتظارات.