معنی فارسی cutches
B1کاهش یا کنار گذاشتن چیزی به دلیل عدم امکان یا دلایل دیگر، بهویژه در زمینه برنامهها یا اهداف.
To reduce or set aside something, especially plans or goals, due to impracticality or other reasons.
- VERB
example
معنی(example):
گروه دوستان برنامههای خود را کنار گذاشتند زیرا خیلی بلندپروازانه بودند.
مثال:
The group of friends cutches their plans since they were too ambitious.
معنی(example):
او تصمیم گرفت اهداف خود را برای امسال کاهش دهد.
مثال:
He decided to cutches his goals for this year.
معنی فارسی کلمه cutches
:
کاهش یا کنار گذاشتن چیزی به دلیل عدم امکان یا دلایل دیگر، بهویژه در زمینه برنامهها یا اهداف.