معنی فارسی cutlips
B2لبهایی که به خاطر آسیب یا بریدگی آسیب دیدهاند.
Lips that have been wounded or cut, often requiring care.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از تصادف، او لبههای بریدهای داشت که نیاز به بخیه داشت.
مثال:
After the accident, he had cutlips that needed stitching.
معنی(example):
او بر روی لبههای بریدهاش پماد زد تا به بهبود آنها کمک کند.
مثال:
She applied ointment to her cutlips to help them heal.
معنی فارسی کلمه cutlips
:
لبهایی که به خاطر آسیب یا بریدگی آسیب دیدهاند.