معنی فارسی cybernated
B1به معنای خودکار شدن یا بهینهسازی فعالیتها با تکنولوژی اطلاعات است.
Having been automated or optimized using information technology.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کارخانه اکنون سایبرنه شده تا تولید را بهبود بخشد.
مثال:
The factory is now cybernated to improve production.
معنی(example):
پس از سایبرنه شدن، عملیات به مراتب روانتر است.
مثال:
After being cybernated, operations are much smoother.
معنی فارسی کلمه cybernated
:
به معنای خودکار شدن یا بهینهسازی فعالیتها با تکنولوژی اطلاعات است.