معنی فارسی cygnine
B2ویژگیهای مرتبط با قو، در اصطلاح علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
Having characteristics associated with swans.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای سیگنینی پرنده خیرهکننده بود.
مثال:
The cygnine features of the bird were stunning.
معنی(example):
نقاشیهای او اغلب جنبههای سیگنینی طبیعت را به تصویر میکشید.
مثال:
Her paintings often highlighted cygnine aspects of nature.
معنی فارسی کلمه cygnine
:
ویژگیهای مرتبط با قو، در اصطلاح علمی مورد استفاده قرار میگیرد.