معنی فارسی cynegild

C2

سینگیلد، مالیات یا جریمه‌ای بود که برای شکار غیرقانونی پرداخت می‌شد.

A tax or fine imposed for illegal hunting.

example
معنی(example):

در اسناد تاریخی، سینگیلد جریمه‌ای برای شکار غیرقانونی بود.

مثال:

In historical records, cynegild was a fine paid for unlawful hunting.

معنی(example):

مفهوم سینگیلد در تنظیم حقوق شکار اهمیت داشت.

مثال:

The concept of cynegild was important in regulating hunting rights.

معنی فارسی کلمه cynegild

: معنی cynegild به فارسی

سینگیلد، مالیات یا جریمه‌ای بود که برای شکار غیرقانونی پرداخت می‌شد.