معنی فارسی czars
C1تزارها عنوان پادشاهان روسیه قبل از انقلاب بودند که به دلیل قدرت زیادشان شناخته شده بودند.
The emperors of Russia before the revolution; autocratic rulers.
- noun
noun
معنی(noun):
An appointed official tasked to regulate or oversee a specific area.
مثال:
drug czar
معنی(noun):
An emperor of Russia (1547 to 1917) and of some South Slavic states.
معنی(noun):
A person with great power; an autocrat.
example
معنی(example):
تزارها به مدت قرن‌ها بر روسیه حکومت کردند.
مثال:
The czars ruled Russia for many centuries.
معنی(example):
او تاریخ تزارها را در دوران دانشگاه خود مطالعه کرد.
مثال:
She studied the history of the czars during her university years.
معنی فارسی کلمه czars
:
تزارها عنوان پادشاهان روسیه قبل از انقلاب بودند که به دلیل قدرت زیادشان شناخته شده بودند.
