معنی فارسی dabchick
B2پرندهای کوچک که به ویژه در آبهای شیرین زندگی میکند و به غوطهوری معروف است.
A small, diving water bird, often found in lakes and marshes, known for its ability to dive for food.
- noun
noun
معنی(noun):
The little grebe, Tachybaptus ruficollis.
example
معنی(example):
مرغابی دابچیک یک پرنده کوچک آبزی است که به خاطر توانایی منحصر به فردش در غوطهوری شناخته میشود.
مثال:
The dabchick is a small water bird known for its unique diving ability.
معنی(example):
ما یک دابچیک را که به زیبایی در دریاچه شنا میکرد، دیدیم.
مثال:
We saw a dabchick swimming elegantly in the lake.
معنی فارسی کلمه dabchick
:
پرندهای کوچک که به ویژه در آبهای شیرین زندگی میکند و به غوطهوری معروف است.