معنی فارسی dacoiting

B1

عمل داکویت کردن که شامل سرقت به صورت جمعی و سازمان‌یافته است.

The act of committing robbery as part of a group.

example
معنی(example):

داکوایت بانک برای ماه‌ها برنامه‌ریزی شده بود.

مثال:

The dacoiting of the bank was planned for months.

معنی(example):

او پس از دزدی به داکوایت متهم شد.

مثال:

He was charged with dacoiting after the heist.

معنی فارسی کلمه dacoiting

: معنی dacoiting به فارسی

عمل داکویت کردن که شامل سرقت به صورت جمعی و سازمان‌یافته است.