معنی فارسی dacryosolenitis
B1التهاب غدد اشکی و اثرات آن بر تولید اشک.
Inflammation of the tear-producing glands.
- OTHER
example
معنی(example):
داکریوسولنیت التهاب غدد اشکی است.
مثال:
Dacryosolenitis is the inflammation of the salivary glands.
معنی(example):
عفونتها میتوانند باعث ایجاد داکریوسولنیت شوند.
مثال:
Infections can cause dacryosolenitis to develop.
معنی فارسی کلمه dacryosolenitis
:
التهاب غدد اشکی و اثرات آن بر تولید اشک.