معنی فارسی dactylist
B2داکتیلیست، فردی که در زمینه مطالعه و شناسایی حلقهها تخصص دارد.
An expert in the study of rings, particularly in the context of dactyliology.
- NOUN
example
معنی(example):
یک داکتیلیست به مطالعه حلقهها میپردازد.
مثال:
A dactylist specializes in the study of rings.
معنی(example):
او پس از تحصیل میخواهد یک داکتیلیست شود.
مثال:
She wants to become a dactylist after her studies.
معنی فارسی کلمه dactylist
:
داکتیلیست، فردی که در زمینه مطالعه و شناسایی حلقهها تخصص دارد.