معنی فارسی dada
B1دادا، یک جنبش هنری و فرهنگی در اوایل قرن 20 که به هنری بیمعنا و بیقاعده تأکید داشت.
A cultural and artistic movement in the early 20th century that emphasized nonsense and irrationality.
- noun
noun
معنی(noun):
Father, dad.
example
معنی(example):
دادا یک جنبش هنری است که در اوایل قرن 20 آغاز شد.
مثال:
Dada is an art movement that started in the early 20th century.
معنی(example):
کودکان وقتی بازیهای دادا را انجام میدادند، خندیدند.
مثال:
The children laughed as they played dada games.
معنی فارسی کلمه dada
:
دادا، یک جنبش هنری و فرهنگی در اوایل قرن 20 که به هنری بیمعنا و بیقاعده تأکید داشت.