معنی فارسی dade
B1دده کردن، به معنای استفاده یا داری کردن چیزی به طور خاص.
To alter or modify something in a certain way.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت اسباب بازیهای قدیمیاش را دده کند.
مثال:
He decided to dade his old toys.
معنی(example):
در پروژه هنریاش، او برخی تصاویر را دده خواهد کرد.
مثال:
In her art project, she will dade some images.
معنی فارسی کلمه dade
:
دده کردن، به معنای استفاده یا داری کردن چیزی به طور خاص.