معنی فارسی dadoing
B1دده کردن، به معناى انجام عمل در زمینهای خاص.
The act of performing a specific task or modification.
- VERB
example
معنی(example):
دده کردن گوشهها تفاوت ایجاد کرد.
مثال:
Dadoing the corners made a difference.
معنی(example):
او با مراقبت پروژههایش را دده میکند.
مثال:
She is dadoing her projects with care.
معنی فارسی کلمه dadoing
:
دده کردن، به معناى انجام عمل در زمینهای خاص.