معنی فارسی daftar
A1وسلیهای برای نوشتن و ثبت اطلاعات که معمولاً شامل برگههای خالی است.
An item used for writing and recording information, typically comprising blank pages.
- NOUN
example
معنی(example):
من یادداشتهایم را در یک دفتر نوشتم.
مثال:
I wrote my notes in a daftar.
معنی(example):
دفتر پر از اطلاعات مهم بود.
مثال:
The daftar was full of important information.
معنی فارسی کلمه daftar
:
وسلیهای برای نوشتن و ثبت اطلاعات که معمولاً شامل برگههای خالی است.